طَلَعْنا مِنْ أجْلِ الحُرّیة نَحْنُ جنودُکَ حزبَ الله
بإرادة حُرَّة و قویّة لبّیک یا نصرالله
طَلَعْنا مِنْ بَین الأشواک تنکسِر کلَّ الأصنام
صِرْنا کرامة بقلب النّاس ما مُنقَبِل حکمَ السُّلطان
لبّیک یا نصرالله لبّیک یا نصرالله
به خاطر آزادی حرکت کردیم ما سرباز تو هستیم حزب الله
با اراده ای آزاد و قوی می گوییم لبیک یا نصرالله لبیک یا نصرالله
از میان خار ها گذشتیم تا تمام بت ها را در هم شکنیم
با کرامت در قلب مردم جا گرفتیم ما فرمان تاریک اندیشان را قبول نمی کنیم
لبیک یا نصرالله
سلام دوستان!
دیروز به وبلاگی برخوردم که نویسنده اش ادّعا دارد که یک اسرائیلی ایرانی الاصل است. در آخرین پست خود مطلبی نوشته است و به ظاهر سعی کرده است خود را مدافع حقوق بشر آن هم از هر نوعش (لبنانی و اسرائیلی و ...) معرفی کند و از اینکه در این جنگ انسان هایی کشته می شوند که هر کدام برای خودشان یک دنیا هستند ابراز تأسّف کرده است. از منظر ایشان حزب الله نباید به مردم غیرنظامی اسرائیل صدمه ای بزند و...
به نظرم می رسد ایشان آشکارا دچار یک مغالطه فریبنده شده اند (و یا قصد دارند خواننده را در این مغالطه گرفتار کنند). تفاوت بین مردم مظلوم لبنان و شهرک نشینان صهیونیست بیش از آن است که بتوان در این مقال به آن پرداخت و به نظرم این اختلاف به قدری واضح و روشن است که چندان نیازی به توضیح ندارد. امّا از باب «و جادلهم بالّتی هی احسن» به ذکر این نکته بسنده می کنم:
اصولاً چیزی به نام شهروند اسرائیلی وجود خارجی ندارد تا بخواهیم در مورد حقوق او صحبت کنیم. چرا که اصلاً کشوری به نام اسرائیل وجود خارجی ندارد. آنچه هست یک دروغ تاریخی است که سالهاست به خورد جهانیان داده شده است و با زور و جنایت عده ای صهیونیست را از دور دنیا جمع کرده اند و در قلب امّت اسلامی و در میان کشورهای مسلمان جای داده اند و نام کشور بر آن گذاشته اند و به شهرک نشینانش شهروند گفته اند و این دروغ های بزرگ را آنقدر تکرار کرده اند که حتی بعضی از مسلمانان هم باور کرده اند و...
زنان و مردان لبنان در سرزمین آباء و اجدادی خود مظلومانه و ناجوانمردانه کشته می شوند و حتّی شورای خاخام های صهیونیست قتل آنها را جایز و واجب می داند آن وقت این آقا دم از انسان و حقوق او می زند!
از نظر حزب الله هیچ فرقی بین شهرک نشینان صهیونیست و نظامیان اسرائیلی نیست؛ دست شهرک نشینان به همان اندازه به خون جوانان لبنان آلوده است که دست نظامیان این رژیم غاصب.
شهرک نشین ها باید بدانند که برای در امان ماندن از حملات برق آسای حزب الله چاره ای جز ترک سرزمین مقدّس اسلامی ندارند. شهرک نشین ها از هر جا آمده اند باید به کشور خود بازگردند و بیش از این به این دروغ بزرگ تاریخی دامن نزنند. گمان من این است که اینها آنقدر این دروغ را تکرار کرده اند که خودشان هم دیگر باورشان شده است! (مثل آن کسی که در کوچه ایستاده بود و به دروغ به رهگذران می گفت سر کوچه آش می دهند و بعد از مدّتی خودش هم راه افتاد و گفت تا آش تمام نشده بروم بخورم!)
به این آقای ایرانی الاصل هم می گوییم به خانه ات برگرد و بیش از این خودت را در به زمین ریخته شدن خون مظلومان شریک نکن. (ای کاش که پند می گرفتند)
اگه حال داشتید نوشته اش را بخوانید و پاسخش را بدهید. (هرچند شاید نتواند پاسخ های شما را در وبلاگش نمایش بدهد)
در خاتمه توجه شما عزیزان را به متن سرود وبلاگم جلب می کنم که همین حقیقت را به صراحت اعلام می کند که هیچ فرقی بین شهرک نشینان و نظامیان صهیونیست وجود ندارد.
کُن موتاً أحمرَ لاترحمْ جَیش العُدوان مَن یلبسْ ثوبَ الجندیّة و الإستیطان
مِن أرض القدس الغاضب أُطرُدْ المحتلَّ الغاصب أخرِج مِن دارِک ذاک ذاک الصهیونی لعین
رژیم صهیونیستی با همه ادعاهای خود درباره آزادی رسانهها و آزادی بیان، طی چند روز گذشته به سانسور خبری گستردهای دست زده به طوری که اخبار و گزارشها و نیز میزان تلفات حملات حزبالله به مواضع و اهداف نظامی این رژیم را اعلام نمیکند و تنها پس از اعلام شمار این تلفات از سوی خود حزبالله پارهای از آنها را تایید میکند.
با توجه به سانسور هدفمند اخبار جنگ و نقض آزادی رسانهها از سوی رژیم صهیونیستی این چند پرسش مهم مطرح میشوند؛ "مرزهای خبررسانی و اطلاعرسانی یا آزادی رسانهها خبری تا کجاست؟"، "حقوق رسانهها و اصحاب آن در شرایط عادی یا هنگام جنگ چیست؟"، "چه قوانینی برای حمایت از آنان در برابر حملات و موشکها وضع شده است؟"، "این قوانین چقدر اجرا میشوند و آیا میتوان اجرای این قوانین را در برخورد با رسانهای خاص تعطیل کرد؟"، "آیا اسرائیل در حملات اخیر خود این قوانین را رعایت میکند؟" "اگر پاسخ به این پرسشها، منطقی و برگرفته از قوانین است پس آنچه رژیم صهیونیستی انجام می دهد، به چه معنا است؟"
رژیم صهیونیستی با همه ادعاهای خود درباره آزادی رسانهها و آزادی بیان، طی چند روز گذشته به سانسور خبری گسترده دست زده به طوری که اخبار و گزارشها و نیز میزان تلفات حملات حزبالله به مواضع و اهداف نظامی این رژیم را اعلام نمیکند و تنها پس از اعلام شمار این تلفات از سوی خود حزبالله و از سر ناتوانی از کنترل اخبار، آنها را تایید میکند.
از بارزترین نمونههای این سانسور، خبر انهدام یک کشتی جنگی صهیونیستها و غرقشدن آن در سواحل بیروت بود.
این کشتی سرگرم در هم کوبیدن تاسیسات زیر ساختی لبنان و منازل غیرنظامیان آن بود که نیروهای مقاومت سه شب پیش آن را هدف قرار دادند که ابتدا به انهدام آن انجامید و بنابر اخبار رسیده غرق شد، اما اسرائیل در این باره خبری منتشر نکرد و تنها پس از انتشار انهدام این کشتی، حمله نیروهای مقاومت را تایید کرد و به ناچار از ناپدید شدن چهار سرباز خود خبر داد.
از دیگر نمونههای این سانسور، اخبار مربوط به حمله موشکی گسترده حزبالله به حیفا و شمار تلفات آن بود که این رژیم، تنها پس از اینکه حزبالله خبر سومین حمله خود به این شهر را اعلام کرد و پس از آنکه خبرگزاریها به انتشار آن پرداختند، به ناچار خبر این حمله و شمار تلفات آن را تایید کرد.
هنوز هیچ تصویر خبری از کشتی جنگی منهدمشده رژیم صهیونیستی یا پالایشگاه نفت شهر حیفا که هدف حمله موشکی حزبالله قرار گرفت منتشر نشده است.
رژیم صهیونیستی که از آغاز حملات خود، تجاوز سربازانش به لبنان و اسارت دو نفر از آنان در داخل لبنان را پنهان کرده و ادعا میکند حزبالله آنان را در سرزمینهای اشغالی گروگان گرفته، حتی به این امر بسنده نکرد و در پی حملات شدید حزبالله به شهر حیفا که به کشتهشدن 9 صهیونیست در این شهر و زخمیشدن 25 نفر دیگر انجامید، پلیس این رژیم کارکنان و خبرنگاران شبکه خبری تلویزیونی الجزیره را تهدید و آنان را از فعالیت و تهیه گزارش در حیفا منع کرد.
در ادامه این امر مسوولان اسرائیل دستور بازداشت کادر خبری الجزیره مستقر در حیفا را صادر کرد که به بازداشت چند ساعته آنان انجامید.
البته اسرائیل در این گونه اقدامات تنها نیست بلکه حامیان غربی آن نیز در این زمینه تجربه کافی و سابقهای سیاه دارند زیرا این همان شبکه الجزیره است که "جورج بوش" رئیسجمهور آمریکا و همپیمانانش از زمان تجاوز نظامی به افغانستان و عراق بارها به خاطر پوشش خبری گسترده این تجاوزات و پخش مستقیم و لحظه به لحظه آن در سراسر آمریکا و اروپا، به این شبکه بارها و به شدت هشدار دادند و در ادامه، هواپیماهای آمریکایی دفتر نمایندگیاش را در افغانستان بمباران کردند و تانکهای آمریکایی دفتر آن را در هتل فلسطین بغداد به بمب بستند.
هنوز یاد "طارق ایوب" خبرنگار جوان الجزیره که به دست سربازان آمریکایی مستقر در بغداد ترور شد، از یادها نرفته است و همگان "تیسیر علونی" را به خاطر دارند. او اولین خبرنگاری بود که با اسامه بن لادن رهبر تشکیلات القاعده مصاحبه کرد و اخبار تجاوز به افغانستان را پوشش میداد اما دادگاه اسپانیا وی را به زندان انداخت.
رژیم صهیونیستی همچنین برای پنهان ماندن شکستها و جنایتهای خود در لبنان و فلسطین سه شب پیش ساختمانی را که مقر شبکه تلویزیونی المنار در آن قرار دارد به شدت بمباران و امروز در جدیدترین حملات، آن را با خاک یکسان کرد.
این در حالی است که بر اساس قوانین آزادی رسانهها هیچ کشور یا نیرویی در جنگ، حق ندارد کارکنان رسانهها و گزارشگران را از فعالیت بازدارد یا آنها و مقر استقرار و فعالیتشان را هدف قرار دهد البته به این شرط که موشکها و جنایتهای رژیم صهیونستی که همواره مورد حمایت غرب و آمریکا بوده، اجازه چنین امری را بدهد.
در پایان به همه سوالات مطرح شده تنها میتوان یک پاسخ داد و آن اینکه وقتی رژیم صهیونیستی کودکان و زنان فلسطینی را هدف گلولههای آتشزا و دوزمانه (دارای انفجار دوم پس از ورود به بدن) قرار میدهد و سقفهای خانهها را بر سرشان پایین میآورد و غیرنظامیان لبنانی را هدف آماج حملات موشکی هواپیماهای خود قرار میدهد و مانند دیروز (شنبه) 18 نفر از آنان را به یکباره آتش میزند تا اجساد سوختهشان در بیابانهای جنوب لبنان دفن شود، دیگر چه انتظاری میتوان از این رژیم داشت.
باید اندیشید و دید اصلا آیا آنجا که کودکان و زنان تکهتکه میشوند یا سربازان، آنها را به آتش میکشند و حقوقشان را در برابر دیدگان جهانیان نقض میکنند، سخن گفتن از رسانهها و حقوق آنان رواست؟
تشریح منطقه عملیات در مرکز فرماندهی حزب الله
آمادگی نیروهای حزب الله برای اعزام به عملیات
وداع سیدحسن نصرالله با رزمندگان
رزم آوران گمنام حزب الله
بازگشت سرافرازانه رزمندگان و دریافت نشان فتح
غرق ناوچه مدرن اسرائیل بزرگترین شکست ارتش این رژیم در طول تاریخ فعالیت آن به شمار می رود و حتی در جنگ بزرگ اعراب و اسرائیل هم سابقه نداشته است.
یک کارشناس نظامی با بیان این مطالب به خبرنگار بازتاب گفت: البته اسرائیل میزان کشتهها و زخمیهای این حمله را اعلام نکرده و تنها حاضر به پذیرفتن چهار ناپدید شده است.
وی افزود: برای ارتش اسرائیل که به شدت به نیروی دریایی خود میبالید، حمله به این ناوشکن مدرن توسط نیروهای مقاومت حزب الله غیر قابل تصور بود.
ناو فوق مدرن اسرائیلی SARR5
این کارشناس نظامی با اشاره به این که این کشتی جنگی یکی از مدرنترین ناو ها بوده، گفت: این ناو شکن ها که 85 متر طول دارد و 64 نظامی شامل افسران و خدمه به علاوه 10 نفر خدمه را حمل میکند، از ناو جنگی بزرگتر و از ناو هواپیمابر کوچکتر است و بر روی آن علاوه بر سلاحهای مدرن و توپخانه، باند هلیکوپتر نیز قرار دارد.
این کارشناس نظامی درباره شیوه هدف قرار دادن این ناوشکن اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: این اقدام نیروهای مقاومت حزب الله گیجی کم سابقهای را برای اسرائیل و آمریکا به وجود آورده است.
ارتش اسرائیل اعلام کرده که موشک اصابت کرده به ناو جنگی اسرائیل از نوع موشکهای مسلط به دریا از نوع C-802 است که به وسیله ایران توسعه داده شدهاند.
ارتش اسرائیل همچنین گفته است ناو اسرائیلی از ناوهای موشک انداز SAAR5 یکی از مدرنترین ناوهای متعلق به ارتش اسرائیل است که در سواحل لبنان مشغول گشتزنی بوده است.
سرانجام پس از حدود دو هفته از حمله اسرائیل به نوار غزه و محاصره شدید غیر نظامیان فلسطینی و انهدام نیروگاه برق غزه از سوی اسرائیل و قطع برق مردم در هوای گرم تابستان و به خاک و خون کشیده شدن تعدادی از مردم بیسلاح و عدم حمایت جدی کشورهای دنیا از مظلومان فلسطینی، گروه حزبالله لبنان، دست به کار شده و با حمله به مواضع نظامی اسرائیل، یک تانک «مرکاوا» را منهدم کرد و هشت نظامی اسرائیلی را به هلاکت رساند و دو نفر از آنان را نیز به اسارت خود درآورد تا یک کمک عملی و اساسی به مردم فلسطین کرده باشد.
نتایج این اقدام ارزشمند حزبالله را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1ـ گروههای مبارز ضداسرائیلی، تواناییهای زیادی در مقابله با ارتش بسیار مجهز اسرائیل دارند و با تفکر و تدبیر و با بررسی نقاط ضعف دشمن در هر شرایطی، میتوانند، ضربات سهمگینی بر آن وارد کنند. طی یک ماه گذشته، دو عملیات مهم؛ یکی از سوی جنبش حماس و از طریق کندن تونل و ورود به پایگاه نظامیان اسرائیل و دیگری از سوی حزبالله لبنان صورت گرفته و موفق شدند تا سه نفر نظامی اسرائیلی را به اسارت درآورده و توانایی خود را در طراحی عملیات پیچیده علیه دشمن نشان دادند.
2 ـ گروههای حماس و حزبالله لبنان، نشان دادهاند که آنها تمرکز تلاش خود را به رغم شرایط سخت بر نظامیان اشغالگر صهیونیست گذاشتهاند، در حالی که ارتش اسرائیل، به مردم غیرمسلح، زنان و کودکان و به مناطق مسکونی حمله میکنند. حمله ارتش اسرائیل به خانوادهای فلسطینی، که برای تفریح به کنار ساحل نوار غزه رفته بودند و کشتن یک خانواده، جلوی چشمان دختر کوچکشان و حمله اخیر اسرائیل به عموم مردم غزه، بیانگر این سیاست غیربشری اسرائیل است.
3 ـ روش اسرائیل در حمله به مردم بیپناه و بیچیز، بیانگر این است که آنها توان برخورد با رزمندگان پرانگیزه فلسطینی و لبنانی را ندارند و به رغم داشتن تمام تجهیزات لازم برای شناسایی، از قبیل هواپیمای بدون سرنشین، خرید جاسوسان، سیستمهای الکترونیکی برای شنود مکالمات و ... نمیتوانند، با تعداد اندکی از رزمندگان از جان گذشته، مقابله کنند، برای همین، برای فرونشاندن خشم خود، از ظهور چنین قدرت زوال ناپذیری به مردم پرورشدهنده چنین رزمندگانی حمله میکنند.
4 ـ همچنین عملیات حزبالله و حماس در به اسارت گرفتن سربازان اسرائیلی، نشان داده که است؛
الف ـ اسرائیل قادر به کنترل اطلاعاتی حزبالله و حماس نیست و نمیتواند، برنامههای آنها را پیشبینی و یا کشف کند.
ب ـ سربازان اسرائیلی از روحیه پایینی برخوردارند و قادر به نبرد تنبهتن نیستند.
ج ـ استحکامات اسرائیلی، همگی نفوذپذیرند و انسانهای شجاع و نترس و مقاوم، میتوانند از این موانع عبور کنند.
5 ـ مردم لبنان و فلسطین، دریافتند که اگر سالها منتظر باشند تا اسرای آنها که در بینشان تعداد زیادی زن و کودک و افراد مسن هستند، از سوی اسرائیل آزاد شوند یا این که جوامع بینالمللی از قبیل سازمان ملل به اسرائیل فشار آورند تا آنها را از زندان آزاد کند، اتفاقی نخواهد افتاد، برای همین، خود باید دست به کار شوند و هزاران اسیر دربند را آزاد کنند. به اسارت گرفتن نظامیان دشمن، یکی از بهترین شیوهها برای آزادی اسرای دربند فلسطینی و لبنانی است که تعداد آنان، از دههزار نفر افزون است.
انشاءالله، روزهای آینده مردم فلسطین و لبنان با آزادی اسرایشان از چنگال رژیم اسرائیل، جشن بزرگی را برگزار خواهند کرد.
6 ـ اسرائیل به خوبی میداند که باز شدن جبههای در جنوب لبنان، نیروهای او را تجزیه خواهد کرد و ادامه سرکوب فلسطینیان در نوار غزه، پایدار نخواهد بود؛ بنابراین، باید مقامات رژیم صهیونیستی، تصمیم بگیرند که آیا میخواهند، ناتواناییهای بیشتری از خود نشان دهند و اسرای بیشتری را به فلسطینیها و لبنانیها تقدیم کنند و یا در همین شرایط، با عقبنشینی از نوار غزه، به تهاجمات خود پایان دهند.
7ـ اسرائیل باید درک کند که حمله به غزه و به اسارت گرفتن وزرای دولت حماس و نمایندگان مردم فلسطین در مجلس آن کشور، موجب سقوط دولت برآمده از اراده مردم در فلسطین نخواهد شد و آنان و حامیان آمریکایی و اروپاییشان، باید بپذیرند که به اراده و خواست مردم فلسطین تسلیم شوند.
8 ـ با عملیات حزبالله، مردم دنیا به خوبی دریافتند که اندیشههای حضرت امام خمینی (ره)، موجب قدرتمند شدن مظلومان عالم در مقابل زورگویان میشود و این امام خمینی است که حتی پس از رحلت از این جهان فانی، همچنان پرچمدار موضوع فلسطین در جهان بوده و طرفداران اندیشههای او، بهترین حامیان واقعی مردم فلسطین هستند.
9ـ این عملیات، موجب همگرایی بیشتر بین شیعه و سنی و نیز وحدت بیشتر مسلمانان خواهد شد و همه درمییابند که شیعه، باید طرفدار سنی و سنی نیز باید طرفدار شیعه باشد و همچون فلسطین، همه در برابر دشمن عنود بایستند و مقاومت کنند و این وضعیتی که در عراق پدید آمده و جنگ مذهبی و قومی به راه افتاده، برنامه آمریکا و اسرائیل است و مسلمانان در آنجا باید به هوش باشند و فوری به مردمکشی پایان دهند.
10ـ این اقدام حزبالله، نشان داد که مسئله فلسطین، مسئله جهان اسلام است و حمله به مردم آن، تهاجم به همه مسلمانان جهان تلقی میشود و واکنش جدی را در پی خواهد داشت.
11 ـ این عملیات فشار داخلی بر نخستوزیر اسرائیل را افزایش داده و دولت وی را به عنوان دولتی ناکارآمد در افکار عمومی، جلوه خواهد داد.
در مجموع، اسرائیل باید درک کند که حزبالله، قویتر از آنی است که او تصور میکند و باید بپذیرد که هماکنون، تلاویو زیر پوشش برد سلاحهای حزبالله است و مردم و دولت لبنان هم دریافتهاند که حزبالله، ریشه اصلی قدرت لبنان است و آنان این قدرت عظیم را با طرحهای اسرائیلی خلع سلاح حزبالله از دست نخواهند داد و برای اسرائیل مرزهای امن درست نخواهند کرد و برای گسترش امنیت لبنان، حزبالله را تقویت خواهند کرد.
جنبش مقاومت حزب الله لبنان با اقدام اخیر خود برای مبارزه با رژیم صهییونیستی در صدد است تا پس از مدتی مقاومت را همزمان با مشارکت در صحنه سیاسی این کشور ادامه دهد.
"هـمـان گونه که صهیونیستها برای برپایی اسرائیل از هیچ کوششی دریـغ نـکـرده اند، ما نیز با جدیت تلاش خواهیم کرد تا اسراییل نـابـود شـود".
این سخن را "سید حسن نصرالله" دبـیـر کـل حـزب الـلـه، در اوائل سال 1999، در دیـدار بـا هـیـئتی از شخصیتها و نـمـایـندگان احزاب عربی و اسلامی مطرح کرد و آن زمانی بود که حدود دو مـاه از حمله اسرائیل به نیروگاههای برق می گذشت و در کشورهای عـربـی نیز، راهپیمایی هایی در حمایت از حزب الله و مبارزات آن بـرپـا شـد و رهبران و مسئولان عرب به منظور تایید و حمایت از ایـن حـزب بـه لـبـنان سفر کردند.
سید حسن نصر الله در برابر اعـضا و رزمندگان حزب الله با مشخص کردن مدت زمان معینی برای از مـیـان بـرداشـتـن اسـراییل می گفت: "مـبـارزه با اسرائیل هنوز به پایان نرسیده و پیروزیهای بزرگی در انـتـظار مـاست. از شـمـا میخواهیم فروتن و درعین حال محتاط باشید و روابط حسنه خـود را بـا جـنـبـش حـفـظ کـنید و از اختلاف و دو دستگی بـپرهیزید و نگذارید با ایجاد شکافی میان خود، اسرائیل از آن بهره بگیرد."
هستههای مرکزی حزب الله
جنبش حزب الله در اوایل سال های 1980 در لبنان ظهور کرد و به عمده ترین جنبش اسلامی در منطقه مبدل شد که مصمم به بیرون راندن نظامیان اسرائیلی از لبنان بود.
هـسـتـه اولـیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن از اسلام گرایان،اعـضاء و نیروهای "حزب الدعوه" به رهنمود علامه سید محمد حسین فـضـل الـلـه، اتـحادیه دانشجویان مسلمان (شاخه دانشجویی حزب الـدعوه)، مسئولان جنبش امل، اعضای جنبش فتح (جریانی اسلامی که ابـوجـهـاد -خلیل الوزیر- آن را رهبری میکرد) و دیگر احزاب و از جـمـلـه حـزب کمونیست لبنان، تشکیل شد. به عبارت دیگر حزب الـلـه از تـمام جریانهایی که تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران و رهبر آن، امام خمینی(ره) قرار گرفته بودند، شکل گرفت.
کـسـانـی کـه از حـزب الـدعوه و جنبش امل وارد حزب الله شدند: عـبـارتـنـد از: سـیـد عباس موسوی ـ که در حمله هلیکوپترهای اسـرائـیـلـی به خودرو حامل وی در سال 1992 به شهادت رسید ـ، شـیـخ صـبـحـی طفـیلی، سید حسین موسوی، سید حسن نصرالله، سید ابـراهیم امین السید، شیخ حسین الکورانی، شیخ نعیم قاسم، شیخ مـحـمد یزبک، حسین خلیل، محمد رعد، محمد فنیش، محمود القاطی، مـحـمد الخفا (ابوسعید)، محمد یاغی (ابوسلیم).
همه این افراد بـعـدهـا عـهـده دار مـسئولیتهایی در حزب شدند و برخی از آنها هـمـچنان دربخشهای گوناگون حزب،مسئولیتهای مهمی دارند. شیخ راغـب حـزب نـیـز یـکـی از همین افراد بود که در سال 1984 به شـهـادت رسید. شیخ عباس حرب و همچنین شیخ عبدالکریم عبید نیز کـه در سـال 1989 از سـوی اسـرایـیـل ربوده شد، از جمله همین افراد به شمار میروند.
از جـنبش فتح نیز شماری زیادی از نیروها به حزب الله پیوستند کـه برجسته ترین آنها عبارتند از:عماد مغنیه، یکی از چهره های بـرجسته امنیتی حزب، ابوحسن سلامه (خضر سلامه)، مسئول امنیتی و نظامی حزب که در سال 1991 از سوی اسراییل به قتل رسید.
از حـزب کـمونیست نیز عبدالهادی حماده به حزب الله پیوست. او یکی از چهرههای فعال امنیتی درحزب الله به شمار میرفت.
تـشکیلاتی که بعدها نام "حزب الله " را به خود گرفت،از تمامی نـیـروهـا و هـواداران و شـاگـردان آنها به وجود آمد .
ایـن عـده با گروهها و نیروهای پراکنده در گوشه و کنار بیروت و نـاحـیـه جنوبی ارتباط داشتند و تمامی این گروهها و نیروها نـیـز خـواسـتـار مبارزه با رژیم اسرائیل بودند.
هـمـزمان با استقبال روز افزون داوطلبان از پادگانهای آموزشی ، بـسـیاری از این نیروها و سایر نیروها با گـروهها و تشکلهای پراکنده ارتباط برقرار میکردند و درمناطق گـونـاگـون تـحـت اشـغـال، به عملیات نظامی کاملاً محرمانه دست مـیزدند، به طوری که هیچ کس نمی دانست دیگران چه می کنند و هیچ دسـتـه و گـروهـی،از اقـدامـات دسته و گروه دیگر آگاهی پیدا نـمـیکـرد. بـرخـی ازعـملیاتها بدون آنکه کسی آن را هدایت و نـظارت کـنـد، اجرا می شد و برخی دیگر نیز با نامهای گوناگونی هـمـچـون "پـرچـم سـیـاه"، "سـربازان الله"، "هواداران انقلاب اسـلامـی"، "جـهاد اسلامی"، "انقلاب اسلامی فراگیر" و... به اجرا در مـیآمـد و پاره ای دیگر نیز به گونه ای اجرا می شد که کسی از آن خـبردار نمی شد. حزب الله در آستانه ورود هزاره جدید کمیته ای را مامور کرد تـا رویـدادهـا و جـزئیات عملیات نظامی آن زمان (1982 ـ 1983) را مـورد تحقیق و بررسی قرار دهد و به گونه ای مستند در تاریخ شکل گیری جنبش مقاومت، ثبت و ضبط گردد.
پـس از شهادت "شیخ راغب حرب" در سال 1984، سید عباس مـوسـوی و شـیـخ صـبحی طفیلی کانالی ارتباطی به منظور انتقال دیـدگاهها و رویکردهای جنبش به نسل بعدی وجود آوردند و از آن پس به عـنـوان حـلقه ارتباط گروهها و نیروهایی واردعمل شدند که این گـروهـها و نیروها بی آنکه نام ثابت و مشخصی داشته باشند، در این جریان اسلامی شرکت کرده بودند و به فعالیت می -پرداختند.
نخستین عملیات مقاومت
در پـایـان سـال 1983، در پـی عـملیات نظامی نیروهای مقاومت، اشـغـالـگـران اسـرائیلی از بیروت، الجبل و بخشی از جنوب عقب نـشـینی کردند. در این عملیات، علاوه بر جنبش امل که پایه و اساس تکشیل حزب الله بود، سایر احزاب لـبنانی نیز شرکت داشتند،اما عملیات مهمتری که سر و صدای آن در لـبـنـان و کـشـورهـای جهان پیچید، یک سلسله عملیات شهادت طلـبـانـه ای بود که اجرای آن به جریان اسلامی جدید ـ که انقلاب اسـلامـی ایـران سـرچـشـمـه آن به شمار میرفت ـ نسبت داده شد.
نـخـستین و سهمگین ترین عملیاتی که تا آن زمان علیه اشغالگران اسـرائـیـل به اجرا درآمد، عملیات شهادت طلبانه "احمد قصیر" در نـوامـبـر سـال 1982 بـود. ایـن عملیات نخستین واکنش شدید در بـرابـر اشـغـال و ادامـه آن به حساب می آمد و در واقع بیانگر چـگونگی رویارویی و کارزاری بود که ارتش رژیم اشغالگر اسرائیل پس از آن در لـبـنان با آن مواجه شد و نشان می داد نوع دیگری از مقاومت پا به عرصه وجود گذاشته است.
"شهید احمد قصیر"
در ایـن عـمـلیات، احمد قصیر با خودرویی حامل مواد منفجره به طرف مـقـر فـرمـانـدار نـظامی صور حمله کرد و بیش از 9 تن از نظامیان و افسران اسرائیلی را به هلاکت رساند،البته شماری از فـلـسـطینیان و لبنانیهای بازداشت شده در این ساختمان نیز جـان خـود را از دسـت دادنـد. در آن زمان هیچ کس مسئولیت این عـمـلیات را برعهده نگرفت و تا سال 1985 نام مجری این عملیات مـخفی ماند. در این سال بود که "حزب الله" هویت وگرایش وی را فـاش کرد. او احمد قصیر از روستای دیر قانون النهر بود.
"منطقه عملیاتی شهید احمد قصیر"
شـهـید شیخ راغب حرب که یـکـی از مـوثرترین چهرهها در بسیج و ترغیب افراد به مبارزه، با اسرائیل به شمار میرفت یکی از مهمترین شخصیتهای دینی بود که در چـارچـوب "حـزب الـلـه" به رشد و بالندگی نیروهای مقاومت کمک مـی کـرد. او بـسـیـار فـعال و پرکار بود و با الهام از انقلاب اسلامی ایران و امام خـمـیـنـی بنیانگذار این انقلاب در زمـینه سازی برای انقلاب، مسجد را به عنوان نقطه آغـازیـن شـکـل گـیری فعالیتها و اقدامات و محل برقراری روابط مـحکم و صمیمی با افراد پیرامون خود، برگزید.
حزب الله استراتژی مقاومت و مبارزه با اسرائیل
"مـبـارزه بـا اسرائیل" عبارتی است که حزب الله توانست با آن وارث احـزاب گـونـاگـون اعتقادی، کمونیستی، لائیک و ملی گرایی شـود که پیش از اشغال فلسطین شکل گرفته بودند. همچنان که این حـزب بـا همین عبارت توانست وارث تشکیلات و جنبشهای انقلابی پس از اشـغال، گردد. حزب الله پس از حمله اسراییل در سال 1982 و در پـی بـحـرانی شدن اوضاع به نفع رژیم صهیونیستی پا به عرصه وجـود نـهاد.
این حزب الله با پـایـداری در جـنگ با اسرائیل دستاوردها و موقعیتهای درخشانی را بـه دسـت آورد کـه در نتیجه آن بار دیگر توازن قوا در جنگ عـربـی ـ اسـرائیلی برقرار شد و نخستین شکست سخت و عقب نشینی برای رژیم صهیونیستی رقم خورد.
حزب الله، با موفقیت، گزینه دیـگـری غیر از گزینه سازش در برابر اسرائیل را مطرح میکند و آن گـزینه عبارت است از: ایستادگی،مقاومت واعتقاد به داشتن توانایی لازم برای شکست اسراییل و بازپس گیری حق و زمین.
شـیـخ صـبـحـی طفـیـلـی، دبیرکل پیشین حزب الله، با اشاره به اقـدامات اولیه برای شکلگیری این حزب میگوید:اوضاع نابسامان و بـه هـم ریخته بود و تجارت و سیاست و دین به هم آمیخته شده بـودنـد تا جایی که حتی برخی از بزرگان و مشایخ نیز به تجارت اشـتـغـال داشتند.در این هنگام بود که دربـاره پـایه ریزی جنبشی که از اصول خدشه ناپذیر اسلامی سرچشمه گـرفـتـه بـاشد و بتواند وضعیت موجود را تحت تاثیر قرار دهد، مشورتها و گفتگوهایی صورت پذیرفت.
حـمله هوایی اسرائیل در 4 ژوئن آغاز شد و دو روز ادامه یافت.در شـشـمین روز از این حمله بود که حمله زمینی نیز آغاز شد و نـیـروهـای اسرائیلی تا آستانه بیروت پیش رفتند و این شهر را بـه مـحاصره خود در آوردند. پس از آن، این نیروها به سمت شرق حـرکـت کـردنـد و بـحـمـدون را به تصرف درآوردند که در پی آن نـیروهای سوریه مجبور شدند تا بقاع عقب نشینی کنند و در آنجا مـجـددًا صـف آرایـی کنند
فـرمـاندهی این نیروها، این منطقه را به عنوان مرکز فرماندهی یـگـانـهـایـی که از بقاع وارد آن شده بودند،اعلام کرد و این یـگـانـهـا در سـه مـوقـعیت اصلی مستقر شدند: روستای بریتال، زادگـاه شـیـخ صـبـحی طفیلی، نخستین دبیرکل حزب الله: روستای الـنـبـی شیت، زادگاه شهید سید عباس موسوی، دومین دبیرکل حزب الـلـه کـه در سـال 1992 بـه شهادت رسید و همچنین زادگاه سید حـسـیـن موسوی، رئیس جنبش اسلامی امل که از جنبش امل به ریاست نـبـیـه بـری انشعاب کرد سپس در سـازماندهی نیروهای اولیه ای که در آینده پیکره "حزب الله" را تـشـکـیل داد، اما سومین مرکز استقرار نـیـروها، شهر بعلبک، زادگاه سید ابراهیم ایمن السید، نخستین سـخنگوی رسمی حزب الله پس از شکلگیری آن در سال 1985 بود.
بـا مـتوقف شدن حمله اسرائیل در مناطقی که از جنوب تا بحمدون و از آنـجـا تـا اطراف بـیـروت را در بر میگرفت، چنین به نظر رسـیـد کـه رویـارویـی با اشغالگران،با توجه به ناهماهنگی و نـاسـازگـاری نـیـروهـا برای ورود در جنگهای کلاسیک، باید شکل دیـگـری بـه خـود بگیرد. از این رو ماموریت نیروها در بـقـاع، بـه مـامـوریت دفاعی تبدیل شد تا در صورت گسترش حملات اسـرائـیـلـی ایـن نـیـروهـا بتوانند به حمایت و پشتیبانی از نـیـروهـای سـوری برخیزند. افزون بر این، وظیفه دیگری نیز به نـیـروهـا سـپـرده شد و آن آموزش و آماده سازی لبنانیها برای جـنـگـهـای چـریـکـی و آزادسـازی خاک خود بود. در همین راستا پـادگـانـهـای آموزشی زیادی در مناطق گوناگون به وجود آمد که مـهـمـتـریـن پـادگانهای آموزشی منطقه الشعری و جنتا در کنار روسـتـای البنی شیت بود. این منطقه در نزدیکی مرز شرقی سوریه قـرار دارد و همان جایی است که پادگانهای آموزشی جنبش امل در آن واقـع شده و این جنبش از همان زمان بود که بیشتر نیروها و هـواداران بقاعی خود را از دست داد و بر شمار هواداران "جنبش اسلامی جدید" که بعدها "حزب الله" نام گرفت، افزوده شد.
حزب الله؛ حال و چشم انداز
اکنون حزب الله جنبشی مشروع تلقی می شود که در دو حوزه مقاومت و سیاست فعالیت دارد. این جنبش همچنین با استفاده از ایدئولوژی پویا و دینامیک خود بر آن است تا با زنده نگهداشتن روحیه مقاومت با استفاده از کرسی مشروعیت آراء مردمی بر حق لبنان برای مقابله با اشغال و آزاد سازی سرزمین اشغالی و تاکید بر تمامیت ارضی این سرزمین تاکید کند.
از زمان عقب نشینی اسرائیل به این سو، گفته شده است که حزب الله برای مقابله با احتمال تجدید خصومتها، به ایجاد زیربناهای منظم و هماهنگ نظامی در منطقه مرزی پرداخته است و این نشان گر آینده نگری اساسی و تدورن استراتژی درست در این جنبش می باشد.
منبع: خبرگزاری مهر
سیدنا القائد (حفظه الله):
آینده از آن حزب اللهی هاست
در حالی که طی چهار ماه روی کار آمدن دولت حماس، این گروه در برزخ بین یک گروه مقاومت مسلحانه و دولت انقلابی، فشار گستردهای را تحمل کرده است، اقدامات ابتکاری گردانهای شهدای الاقصی، شاخه نظامی جنبش حماس، نشانگر آن است که این جنبش، ابتکارات جدیدی را رو میکند.
حرکت تازه این گردانها در به اسارت گرفتن یک سرجوخه رژیم اسرائیلی، به رغم آنکه فرصت فضاسازی علیه آنان را گرفت، این رژیم را چنان به وحشت و تب و تاب انداخت که باعث شد، آنان تعداد بسیاری از اعضای کابینه حماس را به اسارت درآوردند.
به نظر میرسد، گروه اسلامگرای «حماس»، اکنون فضای جدیدی را تجربه میکند که برگرفته از حرکتهای فعال و ابتکاری گروه مقاومت حزبالله لبنان باشد.
حزبالله لبنان، با آغاز حرکت انقلابی خود و با الهام از انقلاب ایران، همیشه هدفش از عملیات نظامی، نیروها و قرارگاههای نظامی بوده است. آنان هیچگاه تلاش نکردند، به مراکز و اهداف غیرنظامی حمله کنند. استراتژی حزبالله که تنها درگیری نظامی با ارتش اسرائیل بوده و حمله به پادگانها و مراکز نظامی و دستگیری سربازان اسرائیلی، اسرائیل را در موضع انفعالی، مجبور به مذاکره در مورد بازگرداندن اسرا میکرد.
تبادل اسرا بین حزبالله و دولت اسرائیل، بحرانهای فزایندهای را در کنست اسرائیل ایجاد میکرد، زیرا حزبالله حتی با اجساد سربازان اسرائیلی، مقامات دربند خود و نیز فلسطینیان را از اسارت اسرائیل آزاد میکرد.
از سال 1991 که حزبالله عملا سیاست تبادل اسرا را به صورت راهبردی در پیش گرفت، تاکنون چهار مرحله از آزادی اسرای لبنانی و فلسطینی توسط حزبالله با ارتش اسرائیل انجام گرفته که منجر به آزادی هزاران اسیر لبنانی و فلسطینی، که با اتوبوس به لبنان برمیگشتند، شده است، حال آنکه حزبالل،ه تنها چند سرباز اسرائیلی را به همراه چند جسد به مقامات اسرائیلی تحویل داده است.
حمله اخیر گروههای شهدای الاقصی به یک مقر نیروهای اسرائیلی و کشتن چند تن از آنان و به اسارت گرفتن یک سرباز اسرائیلی، که به دلیل نبود امکانات نگهداری این سرباز، مجبور شدهاند، او را بکشند، نشان میدهد که استراتژی حزبالله در به اسارت درآوردن نیروهای اسرائیلی و حمله به اهداف نظامی، بسیار کاربردیتر از حمله به اهداف غیرنظامی است که باعث تبلیغات و جوسازی منفی رسانهها علیه گروههای فلسطینی در افکار عمومی جهانیان شد.
حماس، هماکنون دولت فلسطینی را در اختیار دارد و آنان قطعا به عنوان یک دولت نمیتوانند، یکسری از فشارها و مسئولیتهای بینالمللی را نادیده بگیرند و از همین رو، گروه گردانهای شهدای الاقصی ـ وابسته به جنبش حماس ـ باید اقدامات ابتکاری و فعال خود، بیشترین بهره را در ضربه زدن به اهداف نظامی و سیاسی اسرائیل ببرند و نیز مسئولیت مهم حفظ مقامات دولتی را برای جلوگیری از اقدامات متقابل رژیم اسرائیل جدیتر بگیرند.
منبع: سایت بازتاب